گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد دوازدهم
سوره پنجاه و ششم (واقعۀ) ...



ص : 443
اشاره
که در مدینه طیبه نازل شده. « وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ » سورة الواقعۀ: این سوره مبارکه مکی است مگر آیه
عدد آیات: نود و نه آیه است نزد حجازي و شامی، و نود و شش آیه نزد کوفی.
عدد کلمات آن: سیصد و هفتاد و هشت.
عدد حروف: هزار و هشتصد و سه حرف.
ثواب تلاوت: ابن بابویه رحمه اللّه از حضرت صادق علیه السّلام قال: من قرء فی کلّ لیلۀ جمعۀ الواقعۀ احبّه اللّه و احبّه الی النّاس
اجمعین و لم یر فی الدّنیا بؤسا ابدا و لا فقرا و لا فاقۀ و لا آفۀ من آفات الدّنیا و کان من رفقاء امیر المؤمنین و هذه السّورة لأمیر
«1» المؤمنین خاصّۀ لم یشرکه فیها احد
.فرمود: هر که قرائت کند در هر شب جمعه سوره واقعه را، دوست دارد او را خدا و دوستدار گرداند او را بسوي مردم تماما و نبیند
در دنیا تنگی و نه فقر و نه فاقه و نه آفتی از آفات دنیا، و باشد از رفقاي امیر المؤمنین علیه السّلام. و این سوره خاصه امیر المؤمنین
علیه السّلام است شریک با او نیست هیچکس.
و از حضرت باقر علیه السّلام فرمود: هر که قرائت کند سوره واقعه را در هر
صفحه 282 از 314
__________________________________________________
. 1) ثواب الاعمال (چ بیروت 1403 ق) ص 146 روایت 1 )
ص: 444
شب پیش از خوابیدن، ملاقات کند خدا را در حالی که روي او مانند ماه شب بدر باشد.
تذکره: البته ثواب خاصه مذکوره منوط به ایمان ثابت و اخلاص و تقوا باشد نه به صرف خواندن فقط.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 1] ... ص: 444
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَۀُ ( 1
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَۀُ: یاد کنید چون وقوع یابد ساعت واقع شونده، مراد قیامت است، یعنی چون حادث شود
قیامتی که محقق الوقوع است و لابد است واقع شدن آن.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 2] ... ص : 444
( لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَۀٌ ( 2
لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَۀٌ: نیست در حین واقع شدن و حادث گشتن آن نفسی که گوینده باشد بر خدا، یا تکذیب کننده باشد آن را
چنانچه الحال، اکثر نفوس کاذب و تکذیب کنندهاند، زیرا آن روز قیامت مشاهد و به راي العین ببینند، لذا تمام نفوس تصدیق آن و
ایمان آرند، لکن ایمان ضروري، و فایدهاي نخواهد داشت. یا آنکه قیامت امري است واقع شونده، و انکار و تکذیب منکرین، واقع
و حقیقت آن را از بین نبرد، زیرا برهان قائم است بر اثبات و تحقق آن.
تبصره: مراد معاد و قیامت نزد متشرعه و اهل ایمان، عبارت است از بعث نفوس انسانیه و ارواح ایشان به سوي ابدان عنصریه دنیویه
که نفس با این ماده عنصریه عود داده خواهد شد به جهت حساب و مجازات به هیئت و صورت روزي که دفن شده در قبر، که
گفته میشود این فلان کس است.
یعنی قبیح « تالی » برهان- اگر معاد حق نباشد، هر آینه قبیح باشد تکلیف
ص: 445
یعنی معاد نبودن نیز باطل باشد. بیان ملازمه آنکه تکلیف مشقت و مستلزم تعویض است از آن، « مقدم » ، بودن تکلیف باطل است
زیرا مشقت بدون عوض ظلم، و ساحت قدس سبحانی منزه است، و این عوض حاصل نباشد در زمان تکلیف، یعنی دنیا، پس عقل
حکم نماید آخرتی باید باشد تا جزاي اعمال داده شود.
-2 حشر اجساد و عود ارواح به اجساد ممکن و صادق مصدق اخبار فرموده به وقوع آن، پس حق و محقق باشد اما امکان آن به
جهت آنکه اجزاء میت قابل جمعآوري و افاضه حیات به آن باشد، و الّا در اول مرحله متصف به وجود و حیات نمیگردید، و
« کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ » : خداي تعالی عالم است به اجزاء هر فرد فرد شخص، و به قدرت تامه جمع و عودت خواهد داد چنانچه فرماید
«1»
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 3] ... ص : 445
( خافِضَۀٌ رافِعَۀٌ ( 3
صفحه 283 از 314
بعد از آن براي تقریر عظمت و شدت آن روز فرماید:
خافِ َ ض ۀٌ رافِعَۀٌ: قیامت پست سازنده و فرو برنده است جماعتی را که در دنیا مرتفع بوده باشند به نظر اهل دنیا، بلند گرداننده و
بردارنده است جمعی را که در این عالم پست و خوار باشند به نظر اهل دنیا.
تنبیه: بیان آثار وقوع قیامت است که در آن روز اهل شقاوت و نفاق، پست و خوار باشند، و اهل سعادت و وفاق، رفیع و عزیز شوند.
در خصال- ابن بابویه از حضرت سجاد علیه السّلام: اذا وقعت الواقعۀ یعنی القیمۀ [لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَۀٌ] خافضۀ خفضت و اللّه باعداء
«2» اللّه الی النّار، رافعۀ رفعت و اللّه اولیاء اللّه الی الجنّۀ
: زمانی که واقع شود قیامتی که محقق الوقوع است، پست کننده است، سوگند به خدا پست نماید دشمنان خدا را به سوي آتش
__________________________________________________
. 1) سوره اعراف آیه 29 )
2) نور الثقلین ج 5 ص 204 ح 10 از کتاب خصال. )
ص: 446
جهنم، بلند مرتبه کننده باشد، بلند نماید به خدا قسم دوستان خدا را بسوي بهشت.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 4] ... ص : 446
( إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَ  جا ( 4
إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَ  جا: یاد کنید زمانی را که بسیار جنبانیده شود زمین جنبانیدنی سخت و شدید بطوري که تمام ابنیهها متزلزل و
منهدم شوند و تمام مردمان که بروي آن باشند بمیرند و همه مردگان از قبور بیرون افتند.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 5] ... ص : 446
( وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَ  سا ( 5
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَ  سا: و ریز ریزه و پاره شوند کوههاي ریزه شدنی، یا رانده شوند از اماکن خود، یا برکنده شوند از اماکن خود.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 6] ... ص : 446
( فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثا ( 6
فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثا: پس باشد غباري که دیده شود به اشعه آفتاب وقتی که از روزنه تابد پراکنده شده و منتشر گشته. از حضرت امیر
«1» المؤمنین علیه السّلام مروي است که کوهها در آن روز مانند گردي شوند که از سم چهار پا برخیزد
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 7] ... ص : 446
( وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَۀً ( 7
وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَۀً: و باشید شما اي مکلفان در آن روز اصناف سهگانه هر
__________________________________________________
. 1) تفسیر ابو الفتوح ج 11 ص 7 )
ص: 447
صفحه 284 از 314
صنفی بر مرتبهاي.
نکته: تعبیر ازواج به اصناف به جهت آنست که عرب اصنافی را که بعض دیگر باشند یا برخی از آن با برخی دیگر مذکور شوند،
ازواج گویند.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 8] ... ص : 447
( فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ ( 8
بعد از آن تفسیر اصناف سهگانه فرماید:
صنف 1- فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ: پس یاران دست راست، ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ: چه کسانند یاران دست راست.
بیان: استفهام و ذکر ظاهر در مقام ضمیر براي تعجب است از تفخیم شأن و رفعت مرتبه ایشان، پس ایشان اصحاب منزلت سنیهاند
در رفعت، و مراد اصحاب یمین، اصحاب یمن و سعدا هستند که به جهت اطاعت میمون و مبارکند بر نفسهاي خود. 2- از ابن عباس
«1» . منقول است که آنها جماعتیاند که در وقت اخراج ذریه از صلب آدم بر دست راست او بودند
-3 گروهی که نامه اعمال در روز قیامت به دست راست ایشان دهند. 4- گروهی که مسکن آنها در یمین عرش الهیاند، چه در
«2» روایت وارد شده که بهشت بر دست راست عرش است
-5 کسانی که با یمن و برکت باشند. .
:- صنف 2
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 9] ... ص : 447
( وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَۀِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَۀِ ( 9
__________________________________________________
1) همان مدرك. )
. 2) تفسیر منهج الصادقین ج 9 ص 145 )
ص: 448
وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَۀِ: و اصحاب دست چپ، ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَۀِ: چه کسانند اصحاب دست چپ.
بیان: استفهام به جهت تعجب است از دنائت حال و شآمت مآل ایشان است، پس اصحاب منزلت دنیه و شومند، چه اشقیا به سبب
کفر و معصیت شوم و نامبارکند بر نفسهاي خود. 2- ابن عباس گفته ایشان جماعتیاند که در وقت اخراج ذریه در جانب چپ آدم
«1» علیه السّلام بودهاند
-3 گروهی که نامه اعمال آنها به دست چپ داده شود. 3- کسانی که مکان آنها در شمال عرش باشد، چه در اخبار وارد شده که .
«2» جهنم در جانب چپ عرش است
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 10 ] ... ص : 448
( وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ( 10
بعد از آن بیان صنف سوم را فرماید:
وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ: و پیشی گرفتگان به ایمان و طاعت بعد از ظهور حق بدون درنگ پیشی گرفتگان در ایمان و طاعت کسانی
صفحه 285 از 314
که حال ایشان بر تو واضح و مآل آنها بر تو لایح، پس احتیاج به بیان احوال ایشان نیست. 2- سابقان در ایمان و طاعت پیشی
گیرندگانند بر اقوام خود به جزیل ثواب و رحمت و پیش روان به دخول بهشت به عظم کرامت و اعلاي مرتبت. 3- نزد ابن عباس
«3» سابقون جماعتیاند که به هجرت سبقت گرفتهاند بر غیر خود
-4 از حضرت امیر المومنین مروي است که ایشان کسانیند که پیشی گرفتهاند به نماز پنجگانه و پیش از همه کس به تکبیر اول آن .
«4» افتتاح نموده
-5 سابقان پیشروانند به صف جهاد. 6- سعید بن جبیر گفته سابقان به توبه و اعمال خیر. 7- مراد سابقان حضرت رسالت صلّی اللّه .
علیه و آله و انبیاء علیهم السّلاماند. 8- اهل
__________________________________________________
1) مدرك قبل. )
2) مدرك قبل. )
. 3) مجمع البیان ج 5 ص 215 )
4) همان مدرك. )
ص: 449
قرآنند. 9- سبقت گیرندگان در جمیع مأمورات الهی 10 - کسانی که سبقت کردند در حیازت علوم و فضایل و کمالات. حق تعالی
از علو رفعت و مقام آنان خبر میدهد که:
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 11 ] ... ص : 449
( أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ( 11
أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ: آن گروه سابقان مقربند به درگاه الهی و نزدیک گردانیده شدهاند به رحمت سبحانی، یعنی درجات آنها نزدیک
عرش باشد.
«1» تنبیه: شبههاي نیست که جامع سوابق ذات عالی سمات، حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام است. اما سبق او به اسلام و ایمان
، جمیع علما را اتفاق است در آنکه اول شخصی که از رجال، تصدیق حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و ایمان به آن حضرت
آورد، حضرت علی علیه السّلام بود و اول زنان خدیجه طاهره علیها سلام بود.
ابو ذر غفاري از حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت نمود که فرمود: یا علیّ انت اوّل من امن بی و اوّل من یصاحبنی
یوم القیمۀ و انت الصّدّیق الاکبر و الفاروق الاعظم تفرّق بین الحقّ و الباطل و انت یعسوب المسلمین و المال یعسوب الظّالمین.
«2» و اما سبق او در نماز
، قول حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله: صلت الملئکه علی و علی علی سبع سنین لانه لم یرفع صلاة من الارض الامنی و من علی.
یعنی ملائکه هفت سال صلاة فرستادند بر من و بر علی، زیرا در آن مدت نماز هیچکس از زمین مرتفع نشد مگر از من و علی.
.« کرارا غیر فرار » و اما سبق آن حضرت به جهاد بر هیچکس پوشیده و پنهان نیست، و در وصف آن حضرت گفته شده
__________________________________________________
. 1) مراجعه کنید به احقاق الحق ج 17 ص 373 تا 397 )
[...] . 2) مراجعه کنید به احقاق الحق، ج 17 ص 398 تا 420 )
ص: 450
صفحه 286 از 314
و به اجماع امت کسی که به دو قبله نماز خواند با حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله، حضرت علی علیه السّلام بود و معدودي.
.« سلونی ما دون العرش » : و اما وفور علم و فضل آن حضرت همینقدر کافی است که فرمود
روزي از ابن عباس کمالات آن حضرت پرسیدند، گفت: و اللّه هو احد الثقلین سبق الشهادتین و صلی بالقبلتین و بایع البیعتین و
اعطی البسطتین ورد له الشمس مرتین بعد ما غاب عن المقلتین و جرد السیف تارتین و هو صاحب الکرتین و مثله فی الایۀ کمثل ذي
القرنین و ذلک مولاي علی أبی طالب علیه السّلام.
سوگند به خدا علی بن ابی طالب علیه السّلام یکی از ثقلین است که حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله در حین وصیت فرمود:
انی تارك فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی، و او سابق بود بر همه کس به اقرار توحید و نبوت و نمازگزاري با پیغمبر به دو قبله و
دوبار بیعت نمودن: یکی بیعۀ العقبه و دیگر بیعۀ الشجره، و دو بسطت دارد: یکی بسطت جسم و دیگر بسطت علم، و دوبار آفتاب از
براي او برگردانیدهاند بعد از غایب شدن و دو نوبت تیغ برهنه نمود اول براي تنزیل و دوم براي تأویل. و صاحب دو رجعت و کرّت
بود، پس مثل او در آیه عجیبه مثل ذو القرنین است، و این شخص که به صفات مذکوره موصوف است مولاي من علی بن ابی
طالب علیه السّلام است.
و اخطب خوارزمی از اعاظم اهل سنت در کتاب اربعین حدیث از انس بن مالک روایت نموده فرمود حضرت رسالت صلّی اللّه علیه
و آله: اذا کان یوم القیمۀ ینادون علیّ بن أبی طالب بسبعۀ اسماء: یا صدّیق، یا عادل، یا عابد، یا هادي، یا مهديّ، یا فتی، یا علیّ، [مر
انت و شیعتک الی الجنّۀ:
روز قیامت ندا کنند حضرت علی بن ابی طالب علیه السّلام را به هفت اسم:
یا صدیق، یا عادل، یا عابد، یا هادي، یا مهدي، یا فتی، یا علی تو و شیعیان تو بسوي بهشت باشند.
ابن المغازلی فی المناقب فی قوله تعالی: و السابقون یرفعه الی ابن عباس قال السّبّاق ثلثۀ سبق یوشع بن نون الی موسی و سبق صاحب
یس الی عیسی ص: 451
«1» و سبق علیّ علیه السّلام الی محمد صلی اللّه علیه و آله و هو افضلهم
.تتمه: در کتاب بصائر- جابر روایت کند از حضرت باقر علیه السّلام سؤال نمودم از روح، فرمود: اي جابر بدرستی که خداي تعالی
فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ وَ » آفرید خلق را بر سه طبقه، و نازل فرمود ایشان را به سه مرتبه، و بیان نمود در کتاب خود
پس سابقین انبیاي مرسل و غیر مرسل باشند، قرار داد « أَصْحابُ الْمَشْئَمَۀِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَۀِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا » در ایشان پنج روح: روح القدس، روح ایمان، روح قوه، روح شهوت، روح بدن. و بیان فرمود در کتاب خود
و در جمیع آنها « بَعْ َ ض هُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْ َ ض هُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَ ی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ
و به روح القدس دانا شوند جمیع اشیاء را، و به روح ایمان عبادت خدا نمایند و شرك نیاورند به او « وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ » فرمود
چیزي را، و به روح قوه مجاهده کنند دشمنان را و معالجه نمایند معایش خود را و به روح شهوت دربرند لذت طعام و نکاح کنند
حلال از زنان را، و به روح بدن راه بروند و بالا روند.
و اما اصحاب میمنه پس ایشان مؤمنیناند از روي حقیقت، قرار داد در ایشان چهار روح را: روح ایمان، روح قوه، روح شهوت، روح
بدن و همیشه استعمال کند بنده چهار روح را تا آنکه قصد معصیتی کند زینت دهد براي او روح شهوت، و قوت دهد او را روح
قوه، و تباه شود روح بدن تا واقع سازد او را در آن گناه، وقتی ملامسه کند گناه را، ناقص گردد از او ایمان، پس اگر توبه نماید از
وَ مِنْکُمْ » : گناه، رجوع فرماید خدا از عقوبت. و گاهی میآید و بنده حالاتی که ناقص شود بعضی از این چهار روح چنانچه فرماید
پس ناقص شود روح قوه و توانائی ندارد مجاهده دشمن و معالجه زندگانی و « مَنْ یُرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً
ناقص شود روح شهوت، که اگر بر او بگذرد نیکوترین دختران آدم، میل ننماید به او و باقی ماند در او روح ایمان و روح بدن،
صفحه 287 از 314
__________________________________________________
1) مناقب ابن مغازلی (چ 1394 تهران) ص 320 شماره 365 (در این نسخه و هو افضلهم نبود). )
ص: 452
پس به روح عبادت خدا نماید و به روح بدن حرکت و رفت و آمد کند تا بیاید او را ملک الموت.
الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ » و اما اصحاب مشئمه از ایشانند اهل کتاب، فرمود خداي تعالی
شناختند پیغمبر خدا را و وصی بعد از او را و کتمان نمودند آنچه میدانستند از حق به جهت حسد و « لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ
دشمنی، پس سلب شد از آنها روح ایمان، مقرر شد در آنها سه روح: روح قوه، روح شهوت، روح بدن و اضافه نمود آنها را به
به جهت آنکه دابه حمل نماید به روح قوه، و نسل گذارد به روح شهوت، و « إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا » انعام و فرمود
«1» سیر نماید به روح بدن
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 12 ] ... ص : 452
( فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ( 12
بعد از آن وصف مکان مقربین را فرماید:
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ: در بهشتها به انواع نعمت و کرامت. مراد آنکه ایشان در اعلا درجات جنان و ارفع مراتب آن خواهند بود نزدیک
عرش الهی و مستغرق بحار رحمت و کرامت سبحانی.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 13 ] ... ص : 452
( ثُلَّۀٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ ( 13
ثُلَّۀٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ: گروهی بسیارند از پیشینیان، یعنی از امم انبیاي گذشته از آدم علیه السّلام تا حضرت خاتم صلّی اللّه علیه و آله.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 14 ] ... ص : 452
( وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ ( 14
__________________________________________________
. 1) بصائر الدرجات جزو 9 ص 447 روایت 5 )
ص: 453
وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ: و گروهی اندك از پسینیان، یعنی از امت حضرت خاتم.
تنبیه: زمخشري در کشاف بیان نموده که این آیه مخالفت ندارد با فرمایش حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله که فرمود: انّ امّتی
یکثرون سایر الامم و انا اکثر النّاس تبعا یوم القیمۀ، زیرا جایز است که سابقون امم سابقه، اکثر از سابقان این امت باشند و تابعان این
زیرا مراد این هر دو گروه ،« ثُلَّۀٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّۀٌ مِنَ الْآخِرِینَ » امت، اکثر از تابعان امم گذشته باشند. و نیز منافات ندارد به آیه
«1» اصحاب یمیناند نه سابقان، و دیگر آنکه کثرت فریقین منافی اکثریت احدهما نیست
نیز این امت باشند. بنابراین معنی آنکه: سابقان جماعتیاند از متقدمین امت حضرت محمد « ثُلَّۀٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ » . بنا به قولی مراد از آیه
صلّی اللّه علیه و آله و از متأخرین ایشان و مراد شیعیان هستند.
در کافی- حضرت صادق علیه السّلام فرماید: قال ابی لأناس من الشّیعۀ انتم شیعۀ اللّه و انتم انصار اللّه و انتم السّابقون الاوّلون و
صفحه 288 از 314
«2» السّابقون الاخرون و السّابقون فی الدّنیا الی ولایتنا السّابقون فی الاخرة الی الجنّۀ
. فرمود پدرم به مردمانی از شیعه:
شما هستید شیعه خدا، و شما هستید انصار خدا، و شما هستید سابقون اولون و سابقون آخرون و سابقون در دنیا بسوي ولایت ما و
سابقون در آخرت بسوي بهشت.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 15 ] ... ص : 453
( عَلی سُرُرٍ مَوْضُونَۀٍ ( 15
عَلی سُرُرٍ مَوْضُونَۀٍ: باشند تختهاي بهشت که بافته شده باشد از زر و مشبک به در و یاقوت و زمرد و مرصع و مکلل به انواع جواهر
نزدیک یکدیگر نهاده شده و بهم پیوسته مانند تداخل حلقههاي زره در یکدیگر. چون سابقان خواهند بالاي آن
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین ج 9 ص 148 )
. 2) نور الثقلین ج 5 ص 209 ح 19 )
ص: 454
تختها روند سر فرود آرد تا ایشان پا بر آن نهند و بعد از آنکه بر آن قرار گیرند باز بجاي خود رود پس ایشان بالاي آن تختها.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 16 ] ... ص : 454
( مُتَّکِئِینَ عَلَیْها مُتَقابِلِینَ ( 16
مُتَّکِئِینَ عَلَیْها: در حالتی که تکیه کنندگان باشند بر آن تختها، مُتَقابِلِینَ:
برابر یکدیگر تا بدیدار هم مستأنس و مسرور باشند. این وصف اشعار است بر حسن معاشرت و تهذیب اخلاق و آداب ایشان.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 17 ] ... ص : 454
( یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ ( 17
یَطُوفُ عَلَیْهِمْ: طواف کنند و دور گردند بر ایشان براي خدمت. وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ: کودکان جاوید مانندگان بر هیئت کودکی با کمال
طراوت و ظرافت و صباحت که هرگز از این حالت متغیر نشوند، چه خدمت صغایر زیباتر است از خدمت کبائر. از سعید بن جبیر
مشتق است، یعنی ولدان آراستگان باشند به گوشوارهاي زرین. و این ولدان در بهشت مخلوق « خلد » منقول است که مخلد از
شدهاند براي خدمت بهشتیان.
و از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مروي است که اینها اولادان اهل دنیا باشند که ایشان را حسنات نیست تا به آن مثاب شوند، و
«1» سیئات نیست تا بر آن معاقب شوند
«2» نقل شده که ایشان اطفال مشرکانند که به خدمت اهل بهشت نامزد باشند « رضوان اللّه علیه » .از سلمان
«3» « اولاد الکفّار خدّام اهل الجنّۀ » .و در حدیث هم وارد شده که
.__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین ج 9 ص 149 )
2) مدرك یاد شده. )
صفحه 289 از 314
3) مدرك یاد شده. )
ص: 455
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 18 ] ... ص : 455
( بِأَکْوابٍ وَ أَبارِیقَ وَ کَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ ( 18
و ابریقهاي با دسته و لوله، وَ « تنگ » بهر تقدیر این ولدان طواف کنند بر اهل بهشت، بِأَکْوابٍ وَ أَبارِیقَ: به کوزههاي بیدسته و لوله
کَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ: و جامها از شراب زلال پاك مانند آب صاف که از زیر عرش نابع شود و بروي زمین جاري گردد.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 19 ] ... ص : 455
( لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا یُنْزِفُونَ ( 19
لا یُصَدَّعُونَ عَنْها: دردسر نکشند به سبب شرب آن، یعنی آن خمر را خماري نباشد تا موجب صداع شود، و این شراب طهور باشد،
«1» « وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً » : چنانچه در آیه دیگر فرماید
. وَ لا یُنْزِفُونَ: و نه بیعقل و نه بیهوش و نه مست شوند از آن، بلکه عین لذت و کیف باشد.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 20 ] ... ص : 455
( وَ فاکِهَۀٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ ( 20
وَ فاکِهَۀٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ: و دیگر آنکه ولدان طواف کنند بهشتیان به میوهها از آنچه اختیار و برگزینند.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 21 ] ... ص : 455
( وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ ( 21
وَ لَحْمِ طَیْرٍ: و به گوشت مرغ که الطف لحوم است، مِمَّا یَشْتَهُونَ: از آنچه آرزو کنند و بخواهند، یعنی بر وجهی که مشتهی طبع
ایشان باشد جوشیده یا
__________________________________________________
. 1) سوره انسان آیه 21 )
ص: 456
بریان شده.
مروي است هرگاه اهل بهشت میل گوشت مرغ نمایند، حق تعالی گوشت بریان شده بر ایشان خلق فرماید تا احتیاج به ذبح و طبخ
نباشد.
از ابن عباس نقل است هر مرغی که در خاطر ایشان بگذرد، فی الحال در حضور آنها مهیا گردد بهر وجه که مشتهی ایشان باشد.
ابو سعید خدري از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله روایت کند که در بهشت مرغانی پرند که هفتاد هزار پر دارند و هر وقت
مؤمن میل طعام نماید، یکی از آن مرغان بیاید و بر خوان او افتد و پرها بیفشاند و از هر پري طعام بیرون آید از برف سفیدتر و از
مشک خوشبوتر و از عسل شیرینتر که به هیچ لون دیگر نماند و بعد از آن بپرواز درآید و بر درختان بهشت نشیند.
صفحه 290 از 314
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 22 ] ... ص : 456
( وَ حُورٌ عِینٌ ( 22
وَ حُورٌ عِینٌ: و نیز طواف کنند سابقان را در بهشت زنان سفید اندام گشاده چشمان یا سفیدي چشم ایشان در نهایت سفیدي و
سیاهی چشم ایشان در نهایت سیاهی و در نهایت صفا و طراوت باشند.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 23 ] ... ص : 456
( کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ ( 23
کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ: مانند مروارید پوشیده شده در صدف که غباري بر او ننشسته باشد و دست اغیار بر او نرسیده. ابو امامه از
حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله روایت نموده که در بهشت هیچ مؤمنی نباشد مگر آنکه او را هفتاد و دو زن باشد از حور عین.
ابن مسعود روایت نموده که از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله شنیدم که نوري در بهشت پدید آید، اهل بهشت گویند این چه
نوري است گویند روشنی دندان حوري است که در روي شوهر خود خندیده.
ص: 457
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 24 ] ... ص : 457
( جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ( 24
این همه نعمتها و کرامتها که خداي منان مرحمت فرماید:
جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ: پاداش دادن ایشان است به سبب آنچه بودند که بجا میآوردند از اعمال صالحه و افعال حسنه.
تنبیه: آیات شریفه تشویق و ترغیب است مؤمنین و معتقدین به عالم دیانت و قیامت را در اقدام و کوشش به عمل طاعات و خیرات و
مبرّات، زیرا کیفیات نعم بهشتی از اطعمه و اشربه و البسه و انکحه و خدمه که بوصف در نیاید منوط است به ایمان و عمل صالح، و
نص صریحی است بر آن. « جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ » آیه
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 25 ] ... ص : 457
( لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً ( 25
بعد بیان فرماید منزه بودن بهشت از اخلاق رذیله و قبایح و شنایع را که:
لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً: نشنوند در بهشت سخن بیهوده که هیچ فایده بر آن مترتب نشود، یا بانگ و فریاد و سوگند به دروغ استماع
نکنند، یا هرزه نگویند در شرب خمر، چنانچه در شرب خمر دنیا گویند، وَ لا تَأْثِیماً: و نه نسبت دادن به اثم یعنی سخن گفتن که
موجب گناه باشد مانند فحش و دشنام و غیبت و ناسزا.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 26 ] ... ص : 457
( إِلاَّ قِیلًا سَلاماً سَلاماً ( 26
إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً: مگر قولی را که میگویند سلاما بعد سلام. یا در بهشت استماع سلام کنند که عبارت است از وارستگی از غم
و نقمت. یا اهل بهشت پیوسته بر یکدیگر سلام کنند از روي حسن ادب و نیکوئی اخلاق که موجب مزیت نجابت است.
صفحه 291 از 314
ص: 458
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 27 ] ... ص : 458
( وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ ما أَصْحابُ الْیَمِینِ ( 27
بعد از ذکر احوال سابقون بیان اصحاب یمین را فرماید:
وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ: و یاران دست راست، ما أَصْحابُ الْیَمِینِ: کیستند یاران دست راست. این تعجیب است از عظم و بزرگی مرتبه
ایشان، یعنی ایشان معظم و مکرم باشند.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 28 ] ... ص : 458
( فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ ( 28
فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ: در زیر درخت سدر بیخار. نقل است چون اهل اسلام نظر نمودند به وادي از طائف که مشتمل بر درخت سدر
بود، گفتند: چه بودي اگر ما را مثل آن بودي این آیه نازل شد که اهل بهشت را سدر بیخار باشد و شاخههاي آن دو تا شده از
کثرت بار.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 29 ] ... ص : 458
( وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ ( 29
وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ: و درخت موز بر هم چیده باشد میوههاي آن، یعنی از اسفل تا اعلاي درخت همه میوه باشد که هیچ ساق آن نمایان
نباشد. یا درخت ام غیلان که شکوفههاي بسیار خوشبو دارد سر تا پاي آن را شکوفه پوشیده باشد. و تخصیص این دو درخت به
ذکر به جهت آنکه استیناس عرب به این دو بیشتر بوده.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 30 ] ... ص : 458
( وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ ( 30
وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ: و سایه کشیده و گسترده شده که آفتاب آن را نسخ نکند،
ص: 459
یعنی هرگز کم نشود و زایل نگردد، بلکه همیشه ثابت باشد. در خبر است که در بهشت درختان باشند که سوار تند در مدت صد
سال از زیر سایه آن بیرون نرود.
و در روایت است که جمیع اوقات بهشت، چون صبح تابستان باشد نه گرم و نه سرد. نزد بعضی مراد این ظل، سایه عرش الهی
است.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 31 ] ... ص : 459
( وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ ( 31
وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ: و آب ریخته شده، یعنی آبی که از جنت عدن به بوستانهاي دیگر ریزان شود. یا آبی که خداي تعالی جاري سازد
بر وفق مدعاي بهشتیان در کمیت و کیفیت و اینیت. یا آبی که دائم جاري و هرگز منقطع نشود. یا جریان آن بروي زمین باشد بدون
صفحه 292 از 314
شکاف زمین.
بیان: چون حق سبحانه تشبیه فرمود حال سابقان را در تنعم به اکمل آنچه اهل زمین تصور آن نمایند، تشبیه فرمود حال اصحاب
یمین را به اکمل آنچه اصحاب به وادي تمنا کنند تا اشعار باشد تفاوت مرتبه بین الحالین.
عبرت: مزاحم بن داود گوید: مرا برادري بود صالح که حرمت ما در خود نیکو داشتی و در وظایف طاعات دقیقهاي فرو نگذاشتی.
چون وفات کرد او را در خواب دیدم، گفتم اي برادر مدتی است ندانم چه حال داري و در کجائی؟
.« فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ » : گفت
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 32 ] ... ص : 459
( وَ فاکِهَۀٍ کَثِیرَةٍ ( 32
وَ فاکِهَۀٍ کَثِیرَةٍ: و میوههاي بسیار از هر جنس که باشد.
بیان: اختیار وصف تخیر فواکه براي سابقان و وصف کثرت براي اصحاب یمین و عدم ذکر لحوم براي ایشان، اشعار است بر مزیت
سابقان بر ایشان.
حاصل اصحاب یمین متنعم باشند به میوهجات بسیار که:
ص: 460
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 33 ] ... ص : 460
( لا مَقْطُوعَۀٍ وَ لا مَمْنُوعَۀٍ ( 33
لا مَقْطُوعَۀٍ: نه بریده شده و فانی گشته، یعنی در هیچ زمان انقطاع نیابد به خلاف میوهجات دنیا که فصلی باشد دون فصلی، وَ لا
مَمْنُوعَۀٍ: و نه منع کرده شده، یعنی آن را از خورنده به هیچ نوع منع نکنند به خلاف میوهجات دنیا که محدود است به بستان مالک
آن، و خس و خاري و مزاحمتی نیست، زیرا بهشت سراي راحت است، پس از هر چه خواهند بدست آید. از حضرت رسالت صلی
اللّه علیه و آله مروي است که هیچ میوهاي از درخت بهشت نچینند مگر آنکه در موضع آن. دو مثل آن روئیده شود.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 34 ] ... ص : 460
( وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَۀٍ ( 34
وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَۀٍ: و فرشها براي استراحت که برداشته شده، یعنی رفیع القدر یا بر بالاي هم نهاده شده تا بحد ارتفاع رسیده. در روایت
آمده که ارتفاع آن سیصد گز باشد و در حینی که مؤمن اراده کند که بر بالاي آن نشیند منخفض شود و بعد از قعود مرتفع گردد.
به این معنی است که فرشهاي برداشته شده بر بالاي سریرهاي افکنده. « فُرُشٍ مَرْفُوعَۀٍ » و از حضرت امیر المؤمنین مروي است که
در کافی از حضرت صادق علیه السّلام (مروي است) که حضرت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله در تفسیر این آیه فرمود: فرشتها بعضی
.« وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَۀٍ » بر بعضی از حریر و دیباج به الوان مختلفه و اطراف آن مشک و کافور و عنبر، و این است فرمایش
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 35 ] ... ص : 460
( إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً ( 35
إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً: بدرستی که ما بیافریدیم ایشان را بیسبب ولادت آفریدنی، مراد زنان دنیااند که حق تعالی اعاده نماید ایشان را
صفحه 293 از 314
در روز قیامت. و
ص: 461
و قرینه حذف « اي فرش مرفوعۀ لهن » نزد بعضی مراد حور العیناند که بیولادت در بهشت مخلوق شدهاند، و تقدیر در کلام است
ذکر فرش است، زیرا فرش به معنی مضاجع باشد.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 36 ] ... ص : 461
( فَجَعَلْناهُنَّ أَبْکاراً ( 36
فَجَعَلْناهُنَّ أَبْکاراً: پس قرار دهیم ایشان را باکره و دختران دوشیزه، یعنی هرگاه ازواج نزد ایشان آیند ایشان را باکره یابند.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 37 ] ... ص : 461
( عُرُباً أَتْراباً ( 37
عُرُباً أَتْراباً: دوستان و طالبان شوهر خود با غنج و ناز و شیرین سخن همزادان، یعنی همه سی ساله باشند و شوهران نیز سی سالهاند.
در حدیث وارد شده که: یدخل اهل الجنۀ الجنۀ جردا مردا بیضاء جعادا مکحلین ابناء ثلث و ثلثین: اهل بهشت به بهشت درآیند در
حالتی که بیمو و ساده و سفید اندام و جعد موي و چشمها سرمه کرده و در سن سی و سه سالگی.
در امالی- از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده که به شیعیان خود فرمود: بتحقیق ما ضامن شدیم از براي شیعیان بهشت را به
ضمانت خدا و رسول، و نیست هیچکس بیشتر ازواج از شما شیعیان، پس طلب نمائید تفاضل در درجات بهشت را، انتم الطیبون و
نسائکم الطیبات.
در اخبار آمده که حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله عجوزهاي دید نزد عایشه نشسته، فرمود این عجوزه کیست؟ گفت: از جمله
خالات من است حضرت فرمود: انّ الجنّۀ لا تدخلها العجایز: بدرستی که هیچ عجوزه به بهشت نرود. آن زن گریست، برگشت.
حضرت فرمود خبر دهید او را که در آن روز پیر نخواهد بود بلکه همه را خلعت جوانی و با حسن وجه مطرز شوند و به بهشت روند
پس این آیه تلاوت نمود. حاصل آنکه زنان بهشت را به این صفات بیافرینیم.
ص: 462
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 38 ] ... ص : 462
( لِأَصْحابِ الْیَمِینِ ( 38
لِأَصْحابِ الْیَمِینِ: براي اصحاب دست راست باشد که،
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 39 ] ... ص : 462
( ثُلَّۀٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ ( 39
ثُلَّۀٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ: گروهیاند از امم سابقه و پیشینیان.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 40 ] ... ص : 462
( وَ ثُلَّۀٌ مِنَ الْآخِرِینَ ( 40
صفحه 294 از 314
وَ ثُلَّۀٌ مِنَ الْآخِرِینَ: و گروهیند از پسینیان و امت اخر الزمان.
« ثُلَّۀٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ » : تفسیر برهان- ابی سعید مدائنی روایت نموده که از حضرت صادق علیه السّلام سؤال نمودم از این آیه، فرمود
علی بن ابی طالب علیه السّلام باشد از این امت. « وَ ثُلَّۀٌ مِنَ الْآخِرِینَ » ، حزبیل مؤمن آل فرعون است
و از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله مروي است که از آدم تا من، یک ثله است، و از من تا قیامت یک ثله، و ثله من تمام نشود
و از اینجا معلوم شود که هیچکس از .« لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه » مگر به این سیاهان که در بیابان شتر میچرانند و میگویند
امت مرحومه مخلد در جهنم نباشند.
امید دارم که شما نصف اهل بهشت باشید. « ارجو ان تکونوا نصف اهل الجنۀ » و نیز در حدیث است از آن حضرت که
و نیز از آن حضرت مروي است که اهل بهشت صد و بیست صف باشند، هشتاد صف از آنها امت منند.
در منهج- روایات صحیحه وارد شده از آن جمله ابن مسعود روایت نموده شبی با حضرت رسول مکالمه و آن حضرت اخبار امم
ماضیه بیان میفرمود.
ص: 463
مجلس تمام و هر یک به خانه خود رفتیم. روز دیگر حضرت فرمود: دیشب پیغمبران گذشته و اتباع ایشان بر من عرض کردند،
بعضی انبیاء را دیدم امت بسیار داشتند و برخی کمتر از ایشان و بعضی سه نفر و جمعی دیگر زیاده از یکنفر نبود و دیگري را هیچ
امت نبود. پیغمبري را دیدم میآید با امت بسیار، از کثرت ایشان تعجب گفتم خدایا این کدام پیغمبر است این همه امت دارد.
گفتند این برادر تو موسی بن عمران است، و اینها بنی اسرائیل هستند. گفتم بار خدایا امت من کجایند؟ خطاب شد به دست راست
نظر نما، چون نگاه کردم صحراي مکه را دیدم چندانکه چشم کار میکرد مردمان بودند. گفتم خدایا اینها کیستند، ندا آمد اینها
امتان تواند، راضی شدي. گفتم بلی. در جانب چپ نگاه کردم از کثرت ایشان افق آسمان پوشیده بود. گفتم اینها کیستند، فرمود
اینها نیز امت تو باشند، ندا آمد که خشنود شدي، گفتم بلی. بعد از آن فرمود ایشان هفتاد هزار کس باشد که بیحساب به بهشت
روند. ابن مسعود گوید: عرض کردم گمان ما آنست که این هفتاد هزار کس آنانند که بر اسلام تولد و بر آن ایستادگی نمودند.
حضرت فرمود: چنین نیست بلکه آنانند که دزدي ننمایند و تکبر نکنند و بر خداي توکل نمایند. پس فرمود امید دارم امت من و
ثُلَّۀٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ » تابع من، ربع اهل بهشت باشند، ما همه تکبیر گفتیم. فرمود: امیدوارم نصف اهل بهشت باشند بعد این آیه نازل شد
.«1» « ثُلَّۀٌ مِنَ الْآخِرِینَ
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 41 ] ... ص : 463
( وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ ( 41
بعد از آن طبقه سوم را بیان فرماید:
وَ أَصْحابُ الشِّمالِ: و اصحاب دست چپ، ما أَصْحابُ الشِّمالِ: چه کسانند اصحاب دست چپ.
__________________________________________________
.155 - 1) منهج الصادقین ج 9 ص 154 )
ص: 464
«1» تفسیر برهان- اصحاب شمال، دشمنان آل محمد و اصحاب ایشانند
.تعجب است از ذلت و فظاعت احوال آنان، یعنی ایشان در آن روز در نهایت خواري و رسوائی باشند.
صفحه 295 از 314
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 42 ] ... ص : 464
( فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ ( 42
فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ: در بادي بینهایت گرم که حرارت آن در مشام ایشان نفوذ کند و آبی که در نهایت جوشش و حرارت. ابن
«2» عباس نقل نماید که اگر قطرهاي از آن حمیم بر کوههاي دنیا بیفتد هر آینه تمام آب شوند
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 43 ] ... ص : 464
( وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ ( 43
وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ: و در سایهاي از دود گرم که در غایت سیاهی باشد.
در تبیان شیخ طوسی رحمه الله: چون حرارت سموم در اجساد و اکباد آنها اثر کند، پناه جویند به حمیم چنانچه گرمازدگان در دنیا
آب میطلبند. چون در حمیم افتند از حرارت آن بیشتر متأذي شوند، پناه برند به سایه از دود ظلمانی و آتش سیاهی است، چه آتش
«3» جهنم و اهل آن و لباس آن و هر چه در آن باشد سیاه است
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 44 ] ... ص : 464
( لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ ( 44
لا بارِدٍ: خنک نیست آن سایه مانند سایههاي دیگر که به آن استراحت کنند، وَ لا کَرِیمٍ: و نه فایده رساننده و راحت بخشنده هر
کسی را که به آن
__________________________________________________
. 1) تفسیر برهان ج 4 ص 281 )
. 2) کفایۀ الموحدین ج 4 ص 409 )
3) منهج الصادقین، ملا فتح اللّه کاشانی، (چ علمی 1333 تهران) ج 9 ص 155 بنقل از تبیان. )
ص: 465
ملتجی شود. وصف سایه به این وصف اشاره است بر نفی توهم استراحت از آن.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 45 ] ... ص : 465
( إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ ( 45
بعد از آن علت موجب تعذیب را فرماید که:
إِنَّهُمْ کانُوا: بدرستی که ایشان بودند، قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ: پیش از این در دنیا به ناز و نعمت پرورده شدگان. مراد تنعم ایشان است به
محرمات و اتباع شهوات که بازدارنده ایشان بود از تفکر در امور حقه و عاقبت ارتکاب اوامر و نواهی الهیه.
وصف دوم آنها:
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 46 ] ... ص : 465
( وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَی الْحِنْثِ الْعَظِیمِ ( 46
صفحه 296 از 314
وَ کانُوا یُصِ رُّونَ: و بودند که اصرار میکردند، عَلَی الْحِنْثِ الْعَظِیمِ: بر گناه بزرگ و از آن نادم و تائب نمیشدند. مراد جمیع گناهان
کبیره یا سوگند به دروغ است بر آنکه حشر و نشر نخواهد بود.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 47 ] ... ص : 465
( وَ کانُوا یَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ( 47
صفت سوم آنان:
وَ کانُوا یَقُولُونَ: و بودند که میگفتند بر سبیل انکار أَ إِذا مِتْنا: آیا وقتی که بمیریم، وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً: و گردیم خاك و
تکرار استفهام جهت مبالغه است در » استخوانهاي پوسیده أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ: آیا ما هر آینه برانگیختهگانیم از قبرها و زنده شدگانیم
.« انکار حشر و قیامت
ص: 466
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 48 ] ... ص : 466
( أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ ( 48
أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ: آیا برانگیخته شوند پدران پیشین ما که خاك شدهاند و اجزاي بدنیه ایشان هیچ باقی نمانده.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 49 ] ... ص : 466
( قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ ( 49
حق تعالی در رد انکار آنها فرماید:
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ: بگو اي پیغمبر بدرستی که جمع پیشینیان از آباء شما و غیر شما، وَ الْآخِرِینَ: و همه پسینیان از شما و غیر شما.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 50 ] ... ص : 466
( لَمَجْمُوعُونَ إِلی مِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ( 50
لَمَجْمُوعُونَ: هر آینه جمع کرده شدگانند و محشور گشتگان، إِلی مِیقاتِ:
بسوي آنچه موقت شده و محدود گردیده دنیا به آن، یَوْمٍ مَعْلُومٍ: که آن روزي است معلوم نزد خداي تعالی که روز قیامت است،
زیرا مآل و مرجع همه منتهی به آن است، یا همه فراهم آورده شدهاند در قبرها براي میقات حشر که روز قیامت باشد.
برهان: حشر اجسام و عود ارواح به اجساد، ممکن، و صادق مصدق، اخبار فرموده به وقوع آن پس حق باشد. اما امکان آن براي
آنکه اجزاي میت قابل است براي جمع و افاضه حیات به آن، و الا در اول مرحله منصف به وجود و حیات میشد. بنابراین صانع
حکیم، علیم و خبیر است به جمیع اجزاء، و عالم به ترتیب آن اجزاء، و قادر است به جمیع متفرقه متشتتۀ بنحوي که هر جزوي در
محل اول قرار میدهد نسبت هر فرد فرد انسانی به قسمی که عود همان اجزاء و مواد به هیئت اولیه که به حسب حس فرقی بین آنچه
بود و آنچه عود کند در نظر
ص: 467
حس و عرف نخواهد بود، و گفته میشود این همان شخص فلانی است بدون تفاوت. پس از تأمل در این برهان، عقل سلیم را به
.« کما بدأکم تعودون » تصدیق معاد و روز قیامت و جزاي اعمال انکاري نخواهد بود و صادق مصدق هم فرماید
صفحه 297 از 314
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 51 ] ... ص : 467
( ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ( 51
بعد از آن بر سبیل توبیخ نسبت به منکرین معاد فرماید:
ثُمَّ إِنَّکُمْ: پس بدرستی که شما در آن روز، أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ: اي گمراهان از طریق حق تکذیب کنندگان بعث و نشور.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 52 ] ... ص : 467
( لَآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ ( 52
لَآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ: هر آینه خورندگانید از درختی که، مِنْ زَقُّومٍ: از زقوم است، یعنی مبعوث میشوید و از زقوم به شما میخورانند.
کفایۀ الموحدین- از حضرت باقر علیه السّلام مروي است که شجره زقوم درختی است که از قعر جهنم بیرون میآید و ثمره او مانند
رءوس شیاطین است از قبح صورت و کثرت عفونت و چرك و شاخههاي آن درخت مشروب شده و پرورش یافته از آتش جهنم و
ثمره آن آتش است، و برگها و خارهاي آن از آتش خلق شده و چون از آن ثمره بخورند مییابند آن را تلختر از صبر و بدبوتر از
«1» میته منتنه و سختتر از آهن، آنگاه متذکر شوند آنچه را که در دنیا از طعامهاي لذیذه خوردهاند
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 53 ] ... ص : 467
( فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ ( 53
__________________________________________________
. 1) کفایۀ الموحدین ج 4 ص 408 و 409 )
ص: 468
فَمالِؤُنَ مِنْهَا: پس برکنندگان باشید از آن درخت، الْبُطُونَ: شکمها را به جهت شدت گرسنگی.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 54 ] ... ص : 468
( فَشارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ ( 54
فَشارِبُونَ عَلَیْهِ: پس آشامندگانید بر بالاي آن زقوم، مِنَ الْحَمِیمِ: از آبی در نهایت گرمی. در حدیث است که عذاب گرسنگی بر
جهنمیان گمارند تا شکمهاي خود را از زقوم پر سازند. بعد از آن تشنگی بر آنها غلبه کند، حمیم بر آنها عرضه دارند بسیار از آن
بیاشامند.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 55 ] ... ص : 468
( فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ ( 55
فَشارِبُونَ: پس آشامندگانند از حمیم، شُرْبَ الْهِیمِ: مانند آشامیدن شتران بسیار تشنه و مدتها آب نیافته. هیام- دردي است شبیه به
استسقا که شتر را عارض میشود و به جهت آن هر چند آب میخورد سیر نمیشود تا هلاك میگردد.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 56 ] ... ص : 468
صفحه 298 از 314
( هذا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ( 56
بعد از خطاب مشتمل بر تخویف و انذار، به غیبت التفات نموده بر سبیل تهکم فرماید:
هذا نُزُلُهُمْ: این مأکول و مشروب پیشکش ایشان است، یَوْمَ الدِّینِ: در روز جزا همچنانکه ما حضر و پیشکش براي مهمان حاضر
سازند در اول ورود براي تعظیم و بعد تشریفات طعام مفصل باشد. اینجا هم بر سبیل سرزنش فرماید که زقوم و حمیم براي مکذبان
به منزله نزل باشد و عذاب شدید عظیم بعد از آن باشد.
ص: 469
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 57 ] ... ص : 469
( نَحْنُ خَلَقْناکُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ ( 57
بعد از آن تخصیص کفار فرماید بر تصدیق بعث با این احتجاج که:
نَحْنُ خَلَقْناکُمْ: ما آفریدیم شما را در ابتدا و شما معترفید که نبودید و موجود شدید، و البته شیء به خودي خود موجود نشود، موجد
لازم دارد، و او خالق و صانع و آفریدگار شما باشد. فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ: پس چرا باور نمیکنید آفرینش ما را در اینها و اعتراف ننمائید
قدرت ما را بر اعاده بملازمه، زیرا همه ارباب عقول و افهام واضح و لایح است ذاتی که قادر باشد بر ایجاد در ابتدا، البته قادر
خواهد بود بر اعاده در انتها.
بیان: احیاي مردگان و عود ارواح به اجساد، اعجب نخواهد بود از خلقت انسانی از نطفه قذره متساوي الاجزاء که به قدرت کامله
الهیه تسویه اعضاي مختلفۀ الاجزاء و صورت انسانی که احسن صورت است به او عطا فرمود بنابراین چگونه تصدیق اعاده و حشر را
ننمائید و حال آنکه موجد و محیی قادر متعال خواهد بود، و لذا حضرت سید سجاد علیه السّلام فرماید: و العجب کلّ العجب لمن
انکر النّشأة الاخري و هو یري النّشأة الاولی: و عجب و تمامی عجب براي کسی است که انکار کند ایجاد نشأه دیگر را که قیامت
باشد، و حال آنکه میبیند نشأه اولی را که دنیا باشد.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 58 ] ... ص : 469
( أَ فَرَأَیْتُمْ ما تُمْنُونَ ( 58
بعد از آن بر وجه استدلال بر بعث و حشر فرماید:
أَ فَرَأَیْتُمْ ما تُمْنُونَ: آیا پس دیدید آن چیزي را که میریزید در رحم، یعنی خبر دهید از آب نطفه که در رحم میریزید.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 59 ] ... ص : 469
( أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ ( 59
ص: 470
أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ: آیا شما میآفرینید آن را بر صورت بشر و آن را به حد انسانی میرسانید، أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ: یا مائیم آفرینندگان و
چون شما مقرید به آنکه خالق آن مائیم، چه شما بر آن وجه و بدان نوع که فرزند میطلبید متولد نمیشوند بلکه بر وفق مشیت و
اراده ما تولید مییابد، پس البته قادر خواهیم بود بر اعاده، زیرا اعاده دورتر از ابداء و ایجاد نیست بلکه اهون و اسهل است از آن.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 60 ] ... ص : 470
صفحه 299 از 314
( نَحْنُ قَدَّرْنا بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ ( 60
بعد از آن بیان فرماید همچنانکه ذات سبحانی قدرت دارد بر ایجاد خلق، هر آینه تواناست بر میراندن آنان و میفرماید:
نَحْنُ قَدَّرْنا: ما بعد از آفرینش تقدیر نمودیم، بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ: میان شما مرگ را یعنی مقدر ساختیم زمان موت هر یک از شما را و
قسمت آن کردیم بر شما مانند قسمت ارزاق در اختلاف بر وفق مشیت ما، پس اعمال شما متفاوت است در طول و قصر و متوسط.
یا یکسان گردانیدیم موت را میان عاصی و مطیع و اهل آسمان و زمین، چه هر نفسی که وجود پیدا کند شربت مرگ را خواهد
وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ: و نیستیم ما پیشی گرفته شدگان یعنی هیچکس سبقت نتواند گرفته و غلبه ،« کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَۀُ الْمَوْتِ » چشید که
نتواند کرد ما را.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 61 ] ... ص : 470
( عَلی أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَکُمْ وَ نُنْشِئَکُمْ فِی ما لا تَعْلَمُونَ ( 61
عَلی أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَکُمْ
: بر آنکه تبدیل کنیم شما را به کسانی که مثل شما باشند یعنی بدل شما بیاوریم، وَ نُنْشِئَکُمْ فِی ما لا تَعْلَمُونَ
: و بر آنکه بیافرینیم شما را در صورتی و هیئتی که نمیدانید از مثل صورت میمون و خوك و غیر آن.
ص: 471
حاصل آنکه ما قدرت داریم که شما را به صورت دیگر درآریم و مسخ نمائیم.
نزد بعضی مراد نشأه ثانی است، یعنی ما قدرت داریم بر آنکه اعاده شما نمائیم به هیئات مختلفه، یعنی کافران را در زشتترین
صورتی و مؤمنان را در بهترین صورتی که معلوم و معهود شما نیست. و چون کسی ما را عاجز نتواند ساخت در این دو امر که خلق
مماثل و غیر مماثل باشد، پس چگونه عاجز باشیم از اعاده شما، پس البته قادر خواهیم بود.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 62 ] ... ص : 471
( وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولی فَلَوْ لا تَذَکَّرُونَ ( 62
پس به جهت تأکید در باب صحت وقوع، اعاده فرماید:
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ: و هر آینه بتحقیق دانستید و آگاه شدید، النَّشْأَةَ الْأُولی
آفرینش اولی را که آن انتقال نطفه است به علقه و علقه به مضغه و مضغه به عظام و لحوم و اعصاب و اوتار و رباط و تصویر آن به
صورت انسانی و ایلاج روح در آن، و شما مقرّ و معترفید که خالق آن مائیم، فَلَوْ لا تَذَکَّرُونَ: پس چرا متذکر نشوید و یاد نمیکنید
توانایی ما را و به آن استدلال نمیکنید بر قدرت ما بر نشأه آخرت و قیامت، چه هر که بر آن قادر است، از این عاجز نتواند بود،
بلکه این اسهل از اول خواهد بود نزد قدرت سبحانی به جهت حصول مواد و تحقق اجزاء و سبق مثال.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 63 ] ... ص : 471
( أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ ( 63
بعد از آن برهان دیگر فرماید:
أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ: آیا پس دیدهاید از آنچه کشت میکنید، یعنی اخبار نمائید از تخمی که در زمین میافکنید و پنهان میکنید.
ص: 472
صفحه 300 از 314
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 64 ] ... ص : 472
( أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ( 64
أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ: آیا شما میرویانید آن تخم در زمین افکنده را و نشو و نماي آن مینمائید، أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ: یا ما به قدرت کامله
رویانیدهایم و نشو و نما دهنده و آن را به غایت خود رساننده. و چون در این باب نزاع ندارید بلکه مقرید به زارعیت ما، پس چرا
اندیشه نمیکنید تا بدانید آن ذاتی که قادر باشد بر رویانیدن زرع از حبه صغیره و ایجاد حبوب کثیره از آن که یک دانه به هفصد
دانه رساند، هر آینه قادر خواهد بود بر اعاده خلق بر آن نهجی که بودهاند.
«1» روایت شده از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله: لا یقولنّ احدکم زرعت و لیقل حرثت
: باید نگوید یکی از شما زراعت کردم، بلکه بگوید که حراثت نمودم.
زرع عبارت است از رویانیدن نباتات، و آن فعل خداي سبحان است و حرث که شکافتن زمین و دانه زیر خاك نمودن فعل شما
باشد.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 65 ] ... ص : 472
( لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ ( 65
لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً: اگر خواهیم و مصلحت ما تقاضا کند هر آینه گردانیم آن را گیاهی درهم شکسته پیش از رسیدن آن که
فایده ندهد در مطعم یا گاه شود بیدانه، فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ: پس همه روز تعجب کنید از آن قضیه و بلیه تا پشیمان گردید از زحمتی که
در آن حرث کشیده باشید و تأسف خورید از خرجی که در آن کرده باشید، یا ملامت کنید نفس خود را بر تفریط و تقصیر در
طاعت که سبب آن خسارت شده است و پیوسته بر سبیل تاسف و تعجب با
__________________________________________________
[...] . 1) منهج الصادقین ج 9 ص 160 )
ص: 473
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 66 ] ... ص : 473
( إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ( 66
یکدیگر گوئید:
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ: بدرستی که ما الزام شدگانیم به غرامت و خسارت از آنچه خرج کردیم. یا هلاك شدگانیم به سبب هلاك و فوت
روزي، یعنی البته ضرر کشیدیم بعد از آن ترقی نموده گویند:
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 67 ] ... ص : 473
( بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ( 67
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ: بلکه ما محروم و بیبهره ماندگانیم از وي و هیچ حظی نداریم که اگر ما را حظی و نصیبی بودي این قضیه واقع
نشدي.
بیان: وجه ترقی از مغروم به محروم آنست که محروم کسی را گویند که هیچ چیز نداشته باشد، و مغروم آنکه او را فی الجمله
صفحه 301 از 314
چیزي باشد.
انس بن مالک روایت نموده که روزي حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله به زمینی ناکشته از زمینها گذر فرمود، پرسید چرا این
زمین را حراثت نکردهاند؟
گفتند: میترسیم باران کم بارد، از محصول محروم مانیم. فرمود: شما تخم در زمین کنید و امور مفروضه خود را از دست ندهید که
.«1» رویاننده، خداي سبحان است
تنبیه: آیه شریفه اشعار است به لطف و مرحمت الهی نسبت به بندگان در رویانیدن زراعات و حفظ آن از آفات تابندگان به فراخی
و وسعت، روزي خود را دریابند و سپاسداري و شکرگزاري نمایند منعم حقیقی را به طاعت و عبادت، و از مخالفت و نافرمانی اوامر
و نواهی بیاندیشند که به شآمت ناهنجاري اگر خدا بخواهد حبوبات را از زمین نرویاند یا آن را کاه گرداند که در نتیجه
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین ج 9 ص 161 )
ص: 474
رفاهیت سلب و سختی و قحطی هویدا گردد، چنانچه مشاهده شد در بعضی سنوات قحط و غلا طاري به مرحلهاي که علف بیابان را
خوردند از جمله در ایام ما قحطی هویدا شد که از شدت گرسنگی کهنه و علف و خون دلمه را خوردند و مردند احقر به چشم
خود مشاهده نمودم و در پایان آن و با عارض شد که از بسیاري و کثرت اموات براي دفن آنان به زحمت افتادند نعوذ باللّه من
سخط اللّه.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 68 ] ... ص : 474
( أَ فَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ ( 68
بعد از آن برهان دیگر فرماید:
أَ فَرَأَیْتُمُ: آیا پس دیدهاید یعنی خبر دهید، الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ: آبی را صاف و گوارا و شیرین و لطیف و به جهت تسکین عطش
خود میاشامید تا حیات تازه یابید،
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 69 ] ... ص : 474
( أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ ( 69
أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ: آیا شما فرو فرستادهاید آن را، مِنَ الْمُزْنِ: از ابر. مراد ابر سفید است که آب آن شیرینتر از آب ابرهاي دیگر باشد،
أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ: یا ما فرستادهایم آن ابر را.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 70 ] ... ص : 474
( لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ ( 70
لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً: اگر خواهیم هر آینه گردانیم آن آب را تلخ و شور که هیچکس نتواند آن را بیاشامد از شدت تلخی و
شوري، فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ: پس ص: 475
چرا شکر نمیکنید بر آن و سپاسداري ننمائید بر امثال این نعمتهاي ضروري که به غیر آن، حیات بشري متزلزل و نظام مدنی مختل
گردد، و عقل سلیم وجوب شکر منعم را بر انسان حکم فرماید: بنابراین بر شخص عاقل لازم است سپاسداري و شکرگزاري منعم
صفحه 302 از 314
حقیقی به اطاعت و فرمانبرداري.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 71 ] ... ص : 475
( أَ فَرَأَیْتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ ( 71
بعد از آن استدلال به قدرت خود به برهان دیگر فرماید:
أَ فَرَأَیْتُمُ: آیا پس دیدهاید، النَّارَ الَّتِی تُورُونَ: آتشی را که بیرون میآید، یعنی خبر دهید از بیرون آوردن آتش از درخت سبز.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 72 ] ... ص : 475
( أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ ( 72
أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها: آیا شما بیافریدهاید درخت آتش را که آن مرخ و عفار است، أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ: یا ما ایجاد کننده و
آفرینندهایم. در اکثر مواضع بادیه عرب دو درخت است: یکی مرخ و دیگر عفار، هرگاه شاخه مرخ را به شاخه عفار بسایند، حق
تعالی به قدرت کامله خود از میان دو شاخه تر که آب از آن میچکد آتش بیرون آورد.
بیان: تقریب استدلال آنکه اي اهل عناد که مشاهده کنید ظهور قدرت ما را به بروز آتش از میان دو درخت تر و سبز، و چون
هیچکس اسناد این قدرت به خود نمیتواند داد، پس باید معترف شوید به قدرت ما بر آن و به آن استدلال کنید بر آنکه ما قادریم
بر جمیع ممکنات، و از جمله آن بعث و نشور و زنده نمودن مردگان است در قیامت.
ص: 476
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 73 ] ... ص : 476
( نَحْنُ جَعَلْناها تَذْکِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِینَ ( 73
نَحْنُ جَعَلْناها تَذْکِرَةً: ما قرار دادهایم آتش را یاد کردنی تا چون آن را ببینید، آتش جهنم را یاد کنید. و از این جهت است که همه
اسباب معایش را به آن معلق و همه شما را محتاج آن ساخته، اکثر اوقات نزد شما حاضر باشد و شما آن را منظور نظر داشته از
آتش جهنم متذکر شوید. یا این آتش را نمونه آتش جهنم قرار دادهایم چنانچه از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله مروي است
این آتش شما، میافروزند آن را فرزند آدم، جزوي «1» : که: انّ نارکم هذه الّتی توقدها بنو آدم جزء من سبعین جزء من نار جهنّم
است از هفتاد جزء آتش جهنم. یا این آتش را به بصیرت شما ساختیم تا اهل بصیرت بدانند که ذاتی که قادر است بر احداث آتش
در درخت سبز و تر که متضمن اجزاء مائیه باشد که در کیفیت ضد آنست، هر آینه قادر باشد بر تازه ساختن نهال وجود انسانی بعد
از خشکی و مردگی آن.
وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِینَ: و گردانیدیم آتش را برخورداري، یعنی سبب نفع مر کسانی را که نزول کنندهاند در قواء که بیابانی است که از
آبادانی خالی باشد، یعنی آن را منفعت مسافران گردانیدیم. یا منفعت کسانی که شکم ایشان از طعام خالی باشد. حاصل آنکه
آتش را سبب انتفاع جمیع مردمان گردانیدیم تا در تاریکی به روشنائی آن مینشیند و در سرما به آن گرم میشوند و در طبخ و غیر
آن بدان نفع یابند.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 74 ] ... ص : 476
( فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ( 74
صفحه 303 از 314
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین ج 9 ص 162 )
ص: 477
بعد از ذکر اشیائی که دالند بر انعام نعم بر مردمان و آثار علم و قدرت حضرت سبحان، در عقب آن امر به تسبیح و تنزیه ذات یگانه
خود فرماید:
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ: پس تسبیح کن بنام پروردگار خود، الْعَظِیمِ: که بزرگ است یا پروردگاري که بزرگوار است.
بیان: امر به تسبیح بعد از ذکر و تعداد بدایع صفت و انعام عظیمه او: یا بجهت تنزیه او سبحانه است از قول منکران وحدانیت الهی و
کافران نعم سبحانی یا به جهت تعجب از امر ایشان در کفران و ناسپاسی نعمتهاي ظاهره یا به جهت شکرگزاري بر نعم معدوده. نزد
و در روایت صحیحه وارد شده که چون این آیه نازل شد، حضرت « سبحان ربی العظیم و بحمده » بعضی این آیه امر است به گفتن
:«1» « اجعلوها فی رکوعکم » : پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود
قرار دهید این را در رکوع خود، یعنی ذکر رکوع خود سازید.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 75 ] ... ص : 477
( فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ ( 75
بعد از آن به جهت تاکید حقیقت قرآن و بزرگواري آن که متضمن وقوع بعث و حشر مصداق آنست میفرماید:
البته سوگند میخورم، بِمَواقِعِ النُّجُومِ: به مواضع ستارگان. رد بر گفتار مشرکان که نسبت میدادند « لا زائده براي تأکید » : فَلا أُقْسِمُ
قرآن را به سحر و کهانت و شعر. فرماید نه چنین است که میگویند بلکه سوگند به مواضع ستارگان.
بیان: در مواقع نجوم اقوالی است: 1- سقوط و غروب آن دال است بر قدرت ذات بیزوال پروردگار عالم. 2- آخر شب که وقت
غروب نجوم است ملائکه را عبادت مخصوصه باشد. 3- زمان قیام متهجدان و عبادت صالحان و عرض نیاز محتاجان و نزول رحمت
رضوان بر ایشان است. 4- مراد نجومی
__________________________________________________
1) نور الثقلین ج 5 ص 225 روایت 86 بنقل از من لا یحضره الفقیه )
ص: 478
است که مأمور شده بودند به رجم شیاطین وقت تولد حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله. قول دوم- در تفسیر آیه- آنکه آیه نهی
است از قسم خوردن به مواقع نجوم.
در کافی- از حضرت صادق علیه السّلام مروي است که اهل جاهلیت سوگند میخوردند به مواقع ستارگان، حق تعالی فرمود نیست
.«1» سوگند به مواقع نجوم
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 76 ] ... ص : 478
( وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ ( 76
وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ: و بدرستی که آنچه خداي به آن سوگند خورده هر آینه سوگندي است، لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ: اگر دانید بزرگ قدر و در
نظر عقل بسیار معتبر است.
ابن بابویه رحمه اللّه در من لا یحضره الفقیه- از حضرت صادق علیه السّلام: مراد از قسم عظیم، قسم خوردن به برائت از ائمه است،
صفحه 304 از 314
.«2» و اگر شخصی به برائت ائمه سوگند خورد، آن سوگند نزد خدا عظیم است
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 77 ] ... ص : 478
( إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ( 77
بدرستی که آنچه حضرت رسالت بر شما میخواند، هر آینه قرآنی است بزرگوار و بسیار با نفع و « جواب قسم » : إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ
- کثیر الخیر، زیرا مشتمل است بر اصل علومی که در باب مصالح معاش و معاد عموم طبقات بشر. 2
گرامی است نزد حق تعالی و ملائکه و مؤمنان. 3- حافظ و قاري آن معزز و مکرم است. 4- عمل نمودن به آن عظیم الاجر است.
5 -
ی
م
ا
ر
گ
ت
س
ا
ه
ب
ر
ا
ب
ت
ع
ا
ه
ک
ن
آ
م
لا ک
د
ن
و
ا
د
خ
م
ی
ر
ک
ت
س
ا
.
6
-
ی
م
ا
ر
گ
ت
س
ا
ز
ا
تی ث
ی
ح
ه
ک
ن
آ
ظ
و
ف
ح
م
__________________________________________________
1) نور الثقلین ج 5 ص 225 ح 91 از اصول کافی. )
2) مدرك یاد شده ح 93 از من لا یحضره الفقیه. )
ص: 479
است از تغییر و تبدیل. 7- گرامی است به اعتبار آنکه بزرگترین معجزه حضرت خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله است.
تنبیه: آیه شریفه شرافت و بزرگواري قرآن را فرماید، زیرا کلام حق و از جانب خداي به حق بر پیغمبر به حق براي ارشاد به حق بر
بندگان نازل شده، و عاملین به آن مقام عالی را حائز باشند و حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود:
حفظ کنندگان قرآن و عمل نمایندگان به آن با سفراي مکرم نیکوکار باشند :«1» الحافظ للقرآن، العامل به مع السّ فرة الکرام البررة
(مراد انبیاء هستند).
اشراف و بزرگان امت در بردارندگان علم قرآنند با عمل و :«2» و نیز آن حضرت فرمود: اشراف امّتی حملۀ القران و اصحاب اللّیل
شب زندهداران و متهجدان.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 78 ] ... ص : 479
( فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ ( 78
بعد از آن وصف قرآن را فرماید:
صفت 1- این قرآن ثبت است:
فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ: در کتابی که پوشیده و نگاهداشته شده است از غیر ملائکه مقربین. مراد لوح محفوظ است که قرآن شریف در
آن ثبت گردیده است.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 79 ] ... ص : 479
( لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ ( 79
صفت 2- آنکه:
لا یَمَسُّهُ: مس نکنند لوح را، یعنی مطلع نشوند به آنچه در آنست، إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ
__________________________________________________
.( 1) اصول کافی کتاب فضل القرآن باب فضل حامل القرآن حدیث 2 (با ترجمه سید هاشم رسولی ج 4 ص 405 )
صفحه 305 از 314
.( 2) معانی الاخبار شیخ صدوق (چ تهران ص 178 )
ص: 480
: مگر پاکیزگان، یعنی ملائکه که مطهرند از ادناس ذنوب صغیره و کبیره و از کدورات جسمانیه و اوصاف ردیه و اخلاق سیئه. نزد
یعنی مس نکنند قرآن را مگر جماعتی که مطهر باشند از حدث « این جمله فعلیه صفت قرآن است نه صفت لوح » عدهاي از مفسران
«. بنابراین خبر به معنی نهی باشد » اصغر و اکبر، یعنی غیر طاهر از خبث و حایض و نفسا و سایر محدثین را مس قرآن جایز نیست
.«1» چنانچه از امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السّلام نیز مروي است
تنبیه: فقهاي امامیه به این آیه استدلال نموده بر آنکه مس قرآن بر صاحبان حدث حرام است، و فرق نیست در حرمت مس کتابت
قرآن بر محدث میان اینکه با دست باشد یا سایر اجزاء بدن اگرچه به باطن باشد مانند زبان یا دندان، و فرق نیست میان کلمات و
حروف و حرکات آن از ضمه و فتحه و کسره و تشدید و مد، و نیز فرق نیست میان اقسام خطوط و کتابت به قلم و چاپ یا چیدن به
کاغذ یا کندن یا عکس، و نیز فرق نیست که در قرآن باشد یا خارج کلمه از قرآن ثبت شود حتی بوسیدن کلمه قرآن بر کسی که با
وضو نباشد حرام است، و بر شخص جنب و حایض و نفساء مس آن حرام است لکن خواندن آن براي غیر متطهر جایز است مگر
جنب و حایض و نفساء نسبت به سورههاي سجده که حرام است برایشان حتی بسمله آن.
صفت 3 قرآن آنکه:
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 80 ] ... ص : 480
( تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ ( 80
تَنْزِیلٌ: نازل گردیده و فرو فرستاده شده است قرآن، مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ: از جانب پروردگار عالمیان.
تبصره: در کافی- حفص بن غیاث از حضرت صادق علیه السّلام روایت
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان ج 5 ص 266 )
ص: 481
نموده فرمود: قرآن یکمرتبه در شهر رمضان در بیت المعمور نازل شد، و بعد از آن در مدت بیست سال بتدریج بتوسط جبرئیل بر
.«1» حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله نازل شد
بنابراین قرآن نظر به ارتباط به حق تعالی احترامش واجب، و استخفاف به آن موجب کفر است قولی باشد مثل دشنام دادن و بد
گفتن و رد کردن، یا فعلی باشد مثل پاره نمودن یا به زمین انداختن یا پا بر آن زدن به جهت اهانت و استخفاف.
در کتاب کافی- از حضرت صادق علیه السّلام مروي است: زمانی که جمع فرماید خدا اولین و آخرین را، در آن هنگام شخصی رو
آورد که دیده نشده هرگز نیکوتر از صورت او، وقتی نظر کنند قرآن است، گویند این از ماست از ایشان بگذرد. به شهدا رسد تا
آخر آنها از ایشان تجاوز کند، گویند این قرآن است تا منتهی شود به انبیاء گویند این قرآن است از ایشان بگذرد تا به ملائکه
و عزّتی و جلالی و ارتفاع » : رسد، گویند این قرآن است از ایشان بگذرد تا میایستد در یمین عرش، پس خداوند جبار فرماید
سوگند به عزت خود و جلال و علو مکانت خود، هر آینه البته البته اکرام .« مکانی لأکرمنّ الیوم من اکرمک و لأهیننّ من اهانک
.«2» مینمایم امروز هر که اکرام کرده تو را و هر آینه البته البته خوار و پست گردانم هر که اهانت نموده تو را
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 81 ] ... ص : 481
صفحه 306 از 314
( أَ فَبِهذَا الْحَدِیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ( 81
بعد از بیان شرافت و کرامت قرآن بر سبیل خطاب فرماید:
أَ فَبِهذَا الْحَ دِیثِ: آیا به این سخن که قرآن است، أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ: تداهن کنندگانید و در تصدیق نمودن به آن ثابت قدم نیستید و
رسوخ قلبی ندارید و
__________________________________________________
.( 1) اصول کافی کتاب فضل القرآن، باب النوادر روایت 6 (با ترجمه سید هاشم رسولی ج 4 ص 437 )
. 2) اصول کافی کتاب فضل القرآن (با ترجمه سید هاشم رسولی) ج 4 ص 404 حدیث 14 )
ص: 482
تکذیب میکنید یا منافق هستید در تصدیق به آن که میگوئید ما ایمان آوردیم به آن و مداهنه کنید در آن میان شما و مشرکین
است وقتی که خلوت کنید با آنها گوئید ما با شما هستیم.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 82 ] ... ص : 482
( وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ ( 82
وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ: و قرار میدهید نصیب و حظّ خود را از این قرآن، أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ: آنکه شما تکذیب کنید آن را و لهذا آنچه در
قرآن باید عمل نمائید شما برعکس آن و خلاف کنید. 2- میگردانید شکر روزي خود را تکذیب نمودن به قرآن، یعنی وضع
تکذیب میکنید در موضع شکران 3- میگردانید بهره خود را از قرآنی که روزي شما شده آنکه به آن تکذیب نمائید. 4- ابن
عباس گفته میگردانید شکر بارانی که سبب روزي شما شده آنکه تکذیب کنید و گوئید که آن از جانب خدا نیست و نسبت دهید
آنرا به طلوع فلان ستاره و سقوط فلان کوکب، چنانچه در شأن نزول وارد شد که حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله با اصحاب به
سفري رفتند، در راه تشنگی عظیم به ایشان رسید و آب نیافتند.
خدمت حضرت شکایت نمودند فرمود: اگر من دعا کنم و خدا باران فرستد شما به انواء نسبت، و خواهید گفت به طلوع فلان ستاره
و سقوط فلان کوکب به ما باران رسید. گفتند حال وقت انواء نیست. حضرت دو رکعت نماز بگزارد و دعا نمود، بادي برآمد و
ابري پیدا شد باران عظیمی آمد جمیع اودیه پر از آب شد و همه مشکها و ظرفها را پر کردند. حضرت مردي را دید که به قدح آب
برمیدارد و میگفت این باران به نوء فلان ستاره است. حضرت فرمود من میدانستم که بعضی از شما چنین گوئید پس حق تعالی
این آیه نازل فرمود.
تتمه: در اخبار آمده سلیمان عبد الملک را گفتند بعضی از علوم نجوم بیاموز تا از آن نیز بینصیب نباشی. گفت مرا از آن منع
- کردهاند، زیرا از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله مروي است که فرمود: ترسناكترین چیزي که بر امت خود میترسم سه چیز است: 1
- ظلم کردن بر ائمه هدي. 2- تکذیب نمودن قدر. 3
ایمان به نجوم.
ص: 483
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 83 ] ... ص : 483
( فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ( 83
بعد از بیان منافقان تحذیر ایشان فرماید:
صفحه 307 از 314
فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ: پس چرا به زمانی که برسد روح، الْحُلْقُومَ: وقت مرگ به گلو.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 84 ] ... ص : 483
( وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ ( 84
وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ: و شما آن هنگام، تَنْظُرُونَ: مینگرید به حال محتضر از روي تحیر و تحسر و نتوانید که چاره آن کنید، زیرا چارهساز
بیچارگان خداست نه غیر او، و دادرس مضطران خداست نه غیر.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 85 ] ... ص : 483
( وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ ( 85
وَ نَحْنُ أَقْرَبُ: و ما نزدیکتریم از روي علم و قدرت، إِلَیْهِ مِنْکُمْ: به آن محتضر از شما اي اهل میت، وَ لکِنْ لا تُبْصِ رُونَ: و لکن
نمیبینید و نمیدانید آنچه جاري شود بر آن محتضر. یا در نمییابید ملائکه را که قابض روحند.
بیان: تعبیر فرموده از علم و قدرت به قربی که اقوي سبب اطلاع است یا مراد از اقربیت او سبحانه، ملائکه باشند که براي قبض روح
او آمدهاند و اسناد به ذات سبحانی به جهت اختصاص و غایت تقرب ایشان باشد به درگاه الهی.
تنبیه: به مقتضاي احادیث بسیار آنکه: حاضر شوند رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و امیر المؤمنین و باقی ائمه علیهم السّلام در نزد
مؤمن وقت معاینه موت، و سفارش مینمایند حضرت ملک الموت را در حق او به رفق و مدارا، و نازل میشوند بر او ملائکه
رحمت از جانب پروردگار و بشارت میدهند او را به روح ص: 484
و ریحان و جنت نعیم.
از جمله علامه مجلسی رحمه اللّه در بحار از ابو حمزه ثمالی از حضرت باقر علیه السّلام روایت نموده که: عرض کردم چه میکنند
با ما شیعیان در وقت حضور موت؟ فرمود: آیا بشارت ندهم تو را یا ابا حمزه؟ عرض کردم: بلی جعلت فداك. فرمود: در آن وقت
حاضر میشود نزد او، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و امیر المؤمنین علیه السّلام. و رسول خدا بر سر او مینشیند و فرماید: منم
رسول خدا بشتاب بسوي ما تا آنچه در پیش داري خیر و بهتر است براي تو از آنچه در پشت سر و وراء ظهر خود گذاردهاي و آنچه
از آن خائف بودي ایمن شده و بشارت میدهد او را به رحمت پروردگار. و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام نیز به مثل آن تکلم
.«1» « الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْري فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ » فرماید آیا خبر ندهم تو را به آنچه گفتم از کتاب خدا
و در اخبار بسیار آنکه خصوص امیر المؤمنین علیه السّلام حاضر خواهد شد در نزد محتضر چه مؤمن و چه منافق، و حضور آن
حضرت براي مؤمن نعمت و راحت است، و در نزد غیر مؤمن عذاب و نقمت است.
و حدیث حارث همدانی از احادیث معروفه مشهوره است. در کامل بهائی و مجالس، روزي به حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام
عرض کرد: من تو را دوست میدارم و میترسم از دو حالت: یکی وقت جان دادن و دیگر وقت گذشتن از صراط. حضرت فرمود:
لا تخف یا حارث فما من احد من اولیائی و اعدائی الّا و هو یرانی فی هاتین الحالتین. یعنی مترس یا حارث، که هیچ کس نباشد از
دوستان من یا دشمنان من مگر آنکه او میبیند مرا در این دو حالت و من او را میبینم و مرا میشناسد و من او را میشناسم. و
ابیاتی انشاء نموده:
یا حار همدان من یمت یرنی من مؤمن او منافق قبلا یعرفنی طرفه و اعرفه بنعته و اسمه و ما فعلا و انت عند الصراط معترضی فلا
تخف عثرة و لا زللا__________________________________________________
1) تسلیۀ الفؤاد، سید عبد الله شبر، (چ 1393 ق- قم) ص 62 بنقل از تفسیر عیاشی. )
صفحه 308 از 314
ص: 485
اقول للنار حین تعرض للعرض ذریه لا تقربی الرجلا ذریه لا تقربیه ان له حبلا بحبل الوصی متصلا اسقیک من بارد علی ظمأ بحاله
«1» فی الحلاوة العسلا هذا لنا خالص لشیعتنا عطانی اللّه فیهم الاهلا
تتمه: در کافی- به اسناد خود از حضرت صادق علیه السّلام که: حاضر شد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله نزد محتضري از اصحاب
خود و فرمود: چه میبینی؟ عرض کرد: بیاض بسیار و سواد بسیار. فرمود: کدام نزدیکترند به تو.
آن را گفت و بیهوش شد. حضرت « اللهم اغفر لی الکثیر من معاصیک و اقبل عنی الیسیر من طاعتک » گفت: سواد. فرمود: بگو
فرمود: تخفیف بده به او تا از او سؤال نمایم. به هوش آمد، فرمود: حال چه میبینی؟ گفت: بیاض بسیار.
.«2» فرمود: غفر اللّه لصاحبکم. حضرت فرمود: چون نزد محتضر حاضر شوید این کلمات را به او تلقین نمائید
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 86 ] ... ص : 485
( فَلَوْ لا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ ( 86
فَلَوْ لا إِنْ کُنْتُمْ: پس چرا اگر هستید شما، غَیْرَ مَدِینِینَ: غیر مقهوران و ذلیلان و جزا داده شدگان در قیامت به قول خود که گوئید
حشر و نشري نیست و جزاي عمل و ثواب و عقابی نباشد.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 87 ] ... ص : 485
( تَرْجِعُونَها إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ( 87
تَرْجِعُونَها: برگردانید روح را به جسد آن محتضر، إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ: اگر هستید راستگویان در تعطیل او اهمال خدا شما را در انکار
حشر و نشر. فراء
__________________________________________________
50 . و نیز در تسلمیه العوارض 62 تا 65 حدیث حارث آمده است. - 1) کامل بهائی ط مکتبۀ مرتضوي ج 1 ص 49 )
.123 / 2) تسلیۀ الفواد شبر، (مکتبۀ بصیرتی- قم) ص 77 بنقل از کافی 3 )
ص: 486
گفته آیه خطاب به جماعتی است که میگفتند ما مرگ را از خود باز توانیم داشت به تدبیر و علم طب حق تعالی بر سبیل سرزنش
فرمود اگر راست میگوئید چرا وقتی جان مرده به حلق رسد آن را رد نمیکنید به تدبیر و معالجه، و معلوم است که هیچ چاره
ندارید در آن.
بیان: زمخشري در کشاف گفته: تفصیل و تبیین معنی آیه آنست که جحود و انکار شما در آیات الهی و افعال سبحانی، بر وجهی
است که اگر کتاب به شما نازل فرماید میگوئید سحر و افتراست، و اگر پیغمبر ارسال فرماید میگوئید ساحر و کذاب است، و اگر
باران میفرستد که سبب حیات شما است میگوئید این از فلان ستاره است پس در این صورت این مذهب راجع است به اهمال و
تعطیل، پس چیست شما را که رد روح نمیکنید به بدن بعد از رسیدن آن به حلقوم اگر صادقید در تعطیل امور، و انکار آنکه
خداوند سبحان محیی و ممیت است و چون قادر نیستید بر آن پس چرا اعتقاد نکنید که از تقدیر مقدر حکیم، و از تدبیر مدبر علیم
.«1» است
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 88 ] ... ص : 486
صفحه 309 از 314
( فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ ( 88
بعد از آن تفصیل و تبیین بندگان فرماید:
فَأَمَّا إِنْ کانَ: پس اگر باشد آن محتضر، مِنَ الْمُقَرَّبِینَ: از نزدیک شدگان بدرگاه ربانی، یعنی از سابقان که اقسام سهگانهاند.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 89 ] ... ص : 486
( فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّۀُ نَعِیمٍ ( 89
فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ: پس مر او راست راحت از تکالیف دنیا و مر او راست روزي خوشبو. 2- مر او راست رحمت که سبب حیات دائم
مرحوم است و
__________________________________________________
[...] .62 - 1) تفسیر کشاف چ مفسر ج 4 ص 63 )
ص: 487
ریاحین بهشت که در حین موت نزد او حاضر سازند تا آن را ببوید. 3- بقاي هوائی که نفس از آن متلذذ شود و شرفی و کرامتی.
-4 نجات از آتش و مغفرت و فوز به رضوان. نزد بعضی روح در قبر باشد و ریحان در بهشت. یا روح معانقه ابکار و ریحان در
بهشت مرافقت ابرار. یا روح جان دادن بر شهادت و ریحاندار سعادت. وَ جَنَّۀُ نَعِیمٍ: و دیگر او راست بوستان پر نعمت.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 90 ] ... ص : 487
( وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ ( 90
وَ أَمَّا إِنْ کانَ: و اگر باشد آن متوفی، مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ: از اصحاب دست راست.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 91 ] ... ص : 487
( فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ ( 91
فَسَ لامٌ لَکَ: پس سلامتی از خوف و مکاره مر تو راست اي صاحب دست راست، مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ: از اصحاب دست راست،
یا سلامتی مر تو راست از جانب ملائکه، اي کسی «1» « إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً » : یعنی از برادران تو که سلام کنند بر تو چنانچه فرماید
که اصحاب یمینی. و اشهر آنکه معنی آیه بر این وجه است که سلام بر توست اي پیغمبر از اصحاب یمین که برادران تواند. یا مژده
سلامت باد تو را از ایشان یعنی شاد باش و ایمن شو که ایشان سالمند از همه آفتها.
و در حدیث دیگر .«2» فرمود: ایشان شیعیان هستند « فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ » تفسیر برهان: از حضرت باقر علیه السّلام در آیه
ایشان شیعیان و دوستان ما باشند. «3» : فرمود: هم شیعتنا و محبّونا
__________________________________________________
. 1) سوره واقعه آیه 26 )
. 2) تفسیر برهان ج 4 ص 285 روایت 8 )
. 3) تفسیر برهان ج 4 ص 285 روایت 8 )
ص: 488
صفحه 310 از 314
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 92 ] ... ص : 488
( وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ ( 92
وَ أَمَّا إِنْ کانَ: و اما اگر باشد میت، مِنَ الْمُکَ ذِّبِینَ: از تکذیب کنندگان خدا و رسول و از منکران قیامت، الضَّالِّینَ: و از گمراهان از
طریق حق و هدایت.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 93 ] ... ص : 488
( فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ ( 93
فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ: پس مر او راست پیش کشی در قبر از آب جوش جهنم.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 94 ] ... ص : 488
( وَ تَصْلِیَۀُ جَحِیمٍ ( 94
وَ تَصْلِیَۀُ جَحِیمٍ: و درآوردن و چسبیدن در آتش سوزان در روز قیامت و عذاب.
علی بن ابراهیم- از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده که در جهنم مردي است دو نعل از آتش در پاي او کنند که مغز سرش
بجوش آید از آن، و گمان نماید که در جهنم عذابی بالاتر و سختتر از عذاب او نباشد و حال آنکه در جهنم کسی نباشد که
عذاب او خفیفتر از عذاب او باشد.
قال الصادق علیه السّلام: نزلت هاتان الآیتان فی اهل ولایتنا و اهل عداوتنا فامّا ان کان من المقرّبین فروح و ریحان، -«1» تفسیر برهان
یعنی فی قبره، و جنّۀ نعیم، یعنی فی الاخرة و امّا ان کان من المکذّبین الضّالین فنزل من حمیم یعنی فی قبره، و تصلیۀ جحیم، یعنی
فی الاخرة.
__________________________________________________
. 1) تفسیر برهان ج 4 ص 285 روایت 6 )
ص: 489
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 95 ] ... ص : 489
( إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ ( 95
إِنَّ هذا: بدرستی که آنچه بیان شد در این سوره یا در شأن این سه طایفه، لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ: هر آینه حقی است ثابت از روي یقین،
یعنی بدرستی و راستی از سر یقین که هیچ شبهه در آن نیست.
نکته: اضافه حق به یقین با اینکه هر دو بیک معنی است به جهت تأکید و مبالغه باشد.
[سوره الواقعۀ ( 56 ): آیه 96 ] ... ص : 489
( فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ( 96
فَسَ بِّحْ بِاسْمِ: پس تسبیح کن بنام، رَبِّکَ الْعَظِیمِ: پروردگار خود که بزرگ است از آنکه اسناد شرك و نقص و قبیح به او توان کرد،
یعنی تنزیه کن او را به ذکر نام خجسته فرجام از آنچه لایق عظمت و کبریائی او نباشد، یا نمازگزار به ذکر پروردگار خود یا بگو
صفحه 311 از 314
و عظمت سبحانی عبارت است از هر چه غیر اوست، قاصر باشد از ادراك ذات او، تقدست اسمائه و « سبحان ربی العظیم و بحمده »
جلت الائه.
روز چهارشنبه سیزدهم ربیع الثانی سال 1380 هجري قمري. « تفسیر اثنی عشري » تمام شد جلد دوازدهم